page 65

۱۶:۱۸

دلم يك خيابون دراز مي خواد
خلوت ؛
با يك قلوه سنگ
كه بزنم زيرش ، بره يكم جلوتر وايسته‌ ؛
برسم بهش دوباره
اونقدر با هم بريم تا برسيم به
به
به
بدون هيچ شتابي

ولي برسيم
فقط برسيم