page 41

۱۴:۵۸

.. هنوز هم
!کفتر ِ جلد ِ تو ام آقا

page 40

۱۹:۱۹






من گدا و تمنای وصل او هيهات        مگر به خواب ببينم خيال منظر دوست



page 39

۱۸:۴۳

مردی شبیه عکس ِ تو اما غریب تر
با بوسه های داغ؛ کمی بی شکیب تر

مردی که باز سیگار می کشید؛ می، می خورد
حتی هنوز ناز می خرید؛ دل می برد

یک زن شبیه عشق ِ تو اما نجیب تر
عاصی؛ شلوغ تر؛ و کمی دلفریب تر

یک زن که فصل نشایش رسیده بود
در چشم های مشکی ِ تو؛ چشم سرمه سود

یک زن که فصل فاصله را کهنه کرده بود
گیسویش را برای ِ تو آیینه کرده بود

مردی شبیه عکس ِ تو اما جسورتر
با چشم های مشکی ِ روشن؛ صبورتر

رفتی شبی که دختر ِ عشقت ستاره بود
در چشم های ِ مشکی ِ تو ماهپاره بود

حالا که روبه روی ِ دلم، روبه روی صندلی
تکرار می کنی که هنوز عاشقی

ولی ماهپاره ی جوانی ِ تو غم پناه شد
همراه ِ درد و رنج و غم واشک و آه شد

حالا دلم برای ِ تو هی پلک می زند
انگار تق، تتق به در ِ شرک می زند

آری زنی که پیش ِ تو در جستجوی ِ توست
شاید همان دخترک ِ آرزوی توست

یک زن که شش سال ِ پیش به رویایت می شکفت
از تو حدیث ِ سارتر،کامو، نیچه می شنفت

یک زن که فصل ِ مشترکش با تو نیچه بود
اما دریغ دختر ِ عشق ِ تو بچه بود

رفتی شبی و دختر ِ عشقت بزرگ شد
همچون ستیغ کوه دماوند سترگ شد

شبیه ِ سارتر تو را نفی می کند
سیمون صفت به ثبت ِ خودش سعی می کند

هرآنچه را که چشم ِ تو انکار می کند
در اسطقس آیینه تکرار می کند

یک زن که روزگار ِ جوانی رئوف بود
قدری لجوج، شلوغ  ولیکن عطوف بود

حالا که آمدی دلم پلک می زند
تا طرح ِ چشم تو هی کلک می زند

حالا که آمدی زن ِ روبه روی ِ تو
همان دخترک ِ آرزوی ِ تو

خیلی شبیه من، اما نجیب تر
با چشم های تو، ولی از من غریب  تر

page 38

۲۱:۴۴

یه چیزی مخلوط از همین دری وری ها ..

اسم ِ منو دیگه نیار ..
حتی سراغمم نگیر ..
یه آدم ِ خوبی بشو ..
یا توی ِ تنهاییت بمیر ..!

یا مثلا

عزیزترین خاطره ای ..
اما نمیشناسم تو رو ..
هیچی دیگه بین ِ ما نیست ..
از تو خیال ِ من برو ..

یا اصلا، خیلی کلی ترش میشه

شایعه است عشق ِ من و تو
!همینم می خوام نباشه

page 37

۲۱:۴۰

!به فاکـ مان داده ؛ آن عضو ِ دو حرفی

page 36

۲۱:۳۴

با حساب های بانکی ِ من ..
هیچ وقت بی پول نخواهید شد ..!

بنده زاده ..شعبه ای از بانک مرکزی، در حوالی ِ شما

page 35

۱۰:۲۵

قانون ِ کپی رایت برای نوشته ها، قانون ِ خوبیست ..
 که بعضی ها به تخـ مشان هم نیست

page 34

۰۵:۴۰

این روزها ..

ترانه ای که دل و می بره ، صدای ِ یـا حسیــن

page 33

۲۱:۴۹

چیزی که این روزا فکر ِ من و لی لا رو درگیر کرده فقط یه چیز ِِ ؛ که اونم  خودش دوتا پارت داره ..
پارت ِ اول
پارت ِ دوم

page 32

۲۰:۰۶

تازه می فهمم پینوکیو چقدر سختی کشید
آخه فقط اون نیست که
|: منم آدم بشو نیستم

page 31

۲۳:۲۹

.. یکی از مزایای ِ مترجم بودن این است که فیلم زیاد می بینید
.. و یکی از مزایای فیلم دیدن این است که با صحنه های ِ زیادی برخورد می کنید
.. که اگر دانشجوی ِ خوبی باشید ، آنهایی که بلد نیستید را خوب به خاطر می سپارید

! حالا بقیه ی مزایاش بماند

page 30

۰۵:۲۱

.. هر روز که از ما میگذره

page 29

۲۰:۳۰ 5 Comments

.. بی گمان آن مرد با اسب آمد
!.. سمندش هم نوک مدادی بود

page 28

۱۶:۳۰

انگار همین دیروز بود ..
یک سال ِ پیش را می گویم  ..
از این همه راه ِ دور برای ِ یک سال ِ شدن ِ اولین نگاهت در چشمانم تبریک .. .

+ گرچه هیچ کداممان باور نداریم

page 27

۰۱:۱۴

!اینجا در دست ِ تعمیر است، نمی فهمی ؟
فقط م با فایر فاکس باهد دیده شود


page 26

۱۸:۵۵ 2 Comments

وقتایی که من حالم خوبه ها، حتمن باید یه بزی پیدا بشه برینه بهش ..!
در غیر ِ این صورت من به خلقت ِ وجودی ِ خودم شک می کنم اصن ..!

page 25

۰۰:۳۶

!از اینا مو دیدین این کنار ؟

page 24

۱۷:۴۸

اصن من تو چاق شدن استعداد ندارم ..
دوباره برگشتم سر وزن ِ اولم :|

تف به این زندگی !

page 23

۰۰:۵۴

خودت شاید؛ اما خاطره هایت تا ابد و آباد مال من است ..!

من و مریم و مامی ..
امشب چقدر خندیدیم با منزل ِ آقای ِ کیوان ..!
چقدر ..!

page 22

۱۵:۲۴

.. غرور چیزی ِ که من و تو رو به هم می رسونه

.. و
.. غرور چیزی ِ که من و تو رو از هم جدا میکنه
!تعریف ِ واحدی ِ نه ؟

page 21

۰۱:۱۰

نمی دونم چرا توقع دارم بلاگت رو آپدیت کرده ببینم همیشه ..
حتی وقتایی که می دونم اصن نیستی ..!

page 20

۰۱:۰۹

.. هنوزم وقتی از جلوش رد میشم یه جوریمه
.. انگار که یه چیزی همینجوری تو دلم قیلی ویلی میره
.. هتل هما رو میگم
!.. هنوزم یه جوریمه

page 19

۰۲:۵۶

تو فرهنگ ِ من وقتی برف میآد ؛ یه نفر ناخودآگاه میگه :

تو مثل ِ من زمستونی نداری ..
که باشه لحظه ی چشم انتظاری ت ..
گلدون خالی ندیدی ..
نشستی زیر ِبارون ..
گلهای کاغذی داری تو گلدون ..
تـــو عاشـ ق نبودی ..
ببینی تلخ ِ روزای ِ جدایی !!!
چه سخته، چه سخته ..
نشینم بی تو با چشمای ِ گریون ..
چه سخته که بی تو ..
نشینم زیر ِ بارون ِ زمستون ..!

page 18

۰۲:۲۱

دارم دنبال ساب تایتلش می گردم .. پروژه ام رو میگم ! (آهنگ هم گوش میدم تازه) ای.ان ش کاری نداره؛ تو یه ثانیه پیدا شد ، اما واسه فارسی ش یه دونه بیشتر پیدا نکردم ! اونم یارو ترجمه نکرده که فیلمو ! کتاب نوشته :دی
! تا الآن نزدیک به 175 صفحه رو گرفتم

page 17

۲۳:۲۱

چیزی که منو تحریک میکنه نه بودن کنار ِ یه مـرد ِ لخت ِ ..
نه بودن کنار ِ یه زن ِ لخت ..
چیزی که منو تحریک میکنه ..
بودن کنار ِ مردی ِ که عاشقم باشه ..
همین ..!

page 16

۰۱:۴۴

همه آخر سر در حسرت ِ چی می میرن؛ من در حسرت ِ چی ؟!
یعنی این تتوی ِ روی کمر شده آرزوی من ها ..!

[ View ]

page 15

۰۰:۰۵

نمی دانم کسی هم به اندازه ی من ..
در آغوشت .. خیس ِ بوسه باران ات شده ؟!

page 14

۰۰:۰۴

خواب و رویا، یا واقعیت ..
فرقی نمی کند ..!
همیشه همه چیز از همان چشمها و دستها آغاز می شود ..!