page 39
۱۸:۴۳
مردی شبیه عکس ِ تو اما غریب تر
با بوسه های داغ؛ کمی بی شکیب تر
مردی که باز سیگار می کشید؛ می، می خورد
حتی هنوز ناز می خرید؛ دل می برد
یک زن شبیه عشق ِ تو اما نجیب تر
عاصی؛ شلوغ تر؛ و کمی دلفریب تر
یک زن که فصل نشایش رسیده بود
در چشم های مشکی ِ تو؛ چشم سرمه سود
یک زن که فصل فاصله را کهنه کرده بود
گیسویش را برای ِ تو آیینه کرده بود
مردی شبیه عکس ِ تو اما جسورتر
با چشم های مشکی ِ روشن؛ صبورتر
رفتی شبی که دختر ِ عشقت ستاره بود
در چشم های ِ مشکی ِ تو ماهپاره بود
حالا که روبه روی ِ دلم، روبه روی صندلی
تکرار می کنی که هنوز عاشقی
ولی ماهپاره ی جوانی ِ تو غم پناه شد
همراه ِ درد و رنج و غم واشک و آه شد
حالا دلم برای ِ تو هی پلک می زند
انگار تق، تتق به در ِ شرک می زند
آری زنی که پیش ِ تو در جستجوی ِ توست
شاید همان دخترک ِ آرزوی توست
یک زن که شش سال ِ پیش به رویایت می شکفت
از تو حدیث ِ سارتر،کامو، نیچه می شنفت
یک زن که فصل ِ مشترکش با تو نیچه بود
اما دریغ دختر ِ عشق ِ تو بچه بود
رفتی شبی و دختر ِ عشقت بزرگ شد
همچون ستیغ کوه دماوند سترگ شد
شبیه ِ سارتر تو را نفی می کند
سیمون صفت به ثبت ِ خودش سعی می کند
سیمون صفت به ثبت ِ خودش سعی می کند
هرآنچه را که چشم ِ تو انکار می کند
در اسطقس آیینه تکرار می کند
یک زن که روزگار ِ جوانی رئوف بود
قدری لجوج، شلوغ ولیکن عطوف بود
حالا که آمدی دلم پلک می زند
تا طرح ِ چشم تو هی کلک می زند
حالا که آمدی زن ِ روبه روی ِ تو
همان دخترک ِ آرزوی ِ تو
خیلی شبیه من، اما نجیب تر
با چشم های تو، ولی از من غریب تر
برچسبها: چند کلام از بزرگان این عرصه
page 38
۲۱:۴۴
یه چیزی مخلوط از همین دری وری ها ..
اسم ِ منو دیگه نیار ..
حتی سراغمم نگیر ..
یه آدم ِ خوبی بشو ..
یا توی ِ تنهاییت بمیر ..!
یا مثلا
عزیزترین خاطره ای ..
اما نمیشناسم تو رو ..
هیچی دیگه بین ِ ما نیست ..
از تو خیال ِ من برو ..
یا اصلا، خیلی کلی ترش میشه
شایعه است عشق ِ من و تو
اسم ِ منو دیگه نیار ..
حتی سراغمم نگیر ..
یه آدم ِ خوبی بشو ..
یا توی ِ تنهاییت بمیر ..!
یا مثلا
عزیزترین خاطره ای ..
اما نمیشناسم تو رو ..
هیچی دیگه بین ِ ما نیست ..
از تو خیال ِ من برو ..
یا اصلا، خیلی کلی ترش میشه
شایعه است عشق ِ من و تو
!همینم می خوام نباشه
page 36
۲۱:۳۴
با حساب های بانکی ِ من ..
هیچ وقت بی پول نخواهید شد ..!
بنده زاده ..شعبه ای از بانک مرکزی، در حوالی ِ شما
هیچ وقت بی پول نخواهید شد ..!
بنده زاده ..شعبه ای از بانک مرکزی، در حوالی ِ شما
برچسبها: اندراحوالات
page 33
۲۱:۴۹
چیزی که این روزا فکر ِ من و لی لا رو درگیر کرده فقط یه چیز ِِ ؛ که اونم خودش دوتا پارت داره ..
پارت ِ اول
پارت ِ دوم
پارت ِ اول
پارت ِ دوم
برچسبها: اندراحوالات
page 32
۲۰:۰۶
تازه می فهمم پینوکیو چقدر سختی کشید
آخه فقط اون نیست که
آخه فقط اون نیست که
|: منم آدم بشو نیستم
برچسبها: پارازیات
page 31
۲۳:۲۹
.. یکی از مزایای ِ مترجم بودن این است که فیلم زیاد می بینید
.. و یکی از مزایای فیلم دیدن این است که با صحنه های ِ زیادی برخورد می کنید
.. که اگر دانشجوی ِ خوبی باشید ، آنهایی که بلد نیستید را خوب به خاطر می سپارید
! حالا بقیه ی مزایاش بماند
برچسبها: اندراحوالات
page 28
۱۶:۳۰
انگار همین دیروز بود ..
یک سال ِ پیش را می گویم ..
از این همه راه ِ دور برای ِ یک سال ِ شدن ِ اولین نگاهت در چشمانم تبریک .. .
+ گرچه هیچ کداممان باور نداریم
یک سال ِ پیش را می گویم ..
از این همه راه ِ دور برای ِ یک سال ِ شدن ِ اولین نگاهت در چشمانم تبریک .. .
+ گرچه هیچ کداممان باور نداریم
برچسبها: خاص نوشت
page 26
۱۸:۵۵
2 Comments
وقتایی که من حالم خوبه ها، حتمن باید یه بزی پیدا بشه برینه بهش ..!
در غیر ِ این صورت من به خلقت ِ وجودی ِ خودم شک می کنم اصن ..!
در غیر ِ این صورت من به خلقت ِ وجودی ِ خودم شک می کنم اصن ..!
برچسبها: اندراحوالات
page 24
۱۷:۴۸
اصن من تو چاق شدن استعداد ندارم ..
دوباره برگشتم سر وزن ِ اولم :|
تف به این زندگی !
دوباره برگشتم سر وزن ِ اولم :|
تف به این زندگی !
برچسبها: اندراحوالات
page 23
۰۰:۵۴
خودت شاید؛ اما خاطره هایت تا ابد و آباد مال من است ..!
من و مریم و مامی ..
امشب چقدر خندیدیم با منزل ِ آقای ِ کیوان ..!
چقدر ..!
من و مریم و مامی ..
امشب چقدر خندیدیم با منزل ِ آقای ِ کیوان ..!
چقدر ..!
page 22
۱۵:۲۴
.. غرور چیزی ِ که من و تو رو به هم می رسونه
.. و
.. غرور چیزی ِ که من و تو رو از هم جدا میکنه
!تعریف ِ واحدی ِ نه ؟
page 21
۰۱:۱۰
نمی دونم چرا توقع دارم بلاگت رو آپدیت کرده ببینم همیشه ..
حتی وقتایی که می دونم اصن نیستی ..!
حتی وقتایی که می دونم اصن نیستی ..!
برچسبها: نداره بابا
page 20
۰۱:۰۹
.. هنوزم وقتی از جلوش رد میشم یه جوریمه
.. انگار که یه چیزی همینجوری تو دلم قیلی ویلی میره
.. هتل هما رو میگم
!.. هنوزم یه جوریمه
برچسبها: نداره بابا
page 19
۰۲:۵۶
تو فرهنگ ِ من وقتی برف میآد ؛ یه نفر ناخودآگاه میگه :
تو مثل ِ من زمستونی نداری ..
که باشه لحظه ی چشم انتظاری ت ..
گلدون خالی ندیدی ..
نشستی زیر ِبارون ..
گلهای کاغذی داری تو گلدون ..
تـــو عاشـ ق نبودی ..
ببینی تلخ ِ روزای ِ جدایی !!!
چه سخته، چه سخته ..
نشینم بی تو با چشمای ِ گریون ..
چه سخته که بی تو ..
نشینم زیر ِ بارون ِ زمستون ..!
تو مثل ِ من زمستونی نداری ..
که باشه لحظه ی چشم انتظاری ت ..
گلدون خالی ندیدی ..
نشستی زیر ِبارون ..
گلهای کاغذی داری تو گلدون ..
تـــو عاشـ ق نبودی ..
ببینی تلخ ِ روزای ِ جدایی !!!
چه سخته، چه سخته ..
نشینم بی تو با چشمای ِ گریون ..
چه سخته که بی تو ..
نشینم زیر ِ بارون ِ زمستون ..!
برچسبها: نداره بابا
page 18
۰۲:۲۱
دارم دنبال ساب تایتلش می گردم .. پروژه ام رو میگم ! (آهنگ هم گوش میدم تازه) ای.ان ش کاری نداره؛ تو یه ثانیه پیدا شد ، اما واسه فارسی ش یه دونه بیشتر پیدا نکردم ! اونم یارو ترجمه نکرده که فیلمو ! کتاب نوشته :دی
! تا الآن نزدیک به 175 صفحه رو گرفتم
برچسبها: اندراحوالات
page 17
۲۳:۲۱
چیزی که منو تحریک میکنه نه بودن کنار ِ یه مـرد ِ لخت ِ ..
نه بودن کنار ِ یه زن ِ لخت ..
چیزی که منو تحریک میکنه ..
بودن کنار ِ مردی ِ که عاشقم باشه ..
همین ..!
نه بودن کنار ِ یه زن ِ لخت ..
چیزی که منو تحریک میکنه ..
بودن کنار ِ مردی ِ که عاشقم باشه ..
همین ..!
برچسبها: نداره بابا
page 16
۰۱:۴۴
همه آخر سر در حسرت ِ چی می میرن؛ من در حسرت ِ چی ؟!
یعنی این تتوی ِ روی کمر شده آرزوی من ها ..!
[ View ]
یعنی این تتوی ِ روی کمر شده آرزوی من ها ..!
[ View ]
برچسبها: اندراحوالات
اشتراک در:
پستها (Atom)